در بازگشت خود را از ارتش از رزمندگان ریچارد خودداری از رابطه جنسی تا زمانی که پس از چند روز در این دیدار او نمی تواند در برآوردن خواسته های ارتش در حال سیری ناپذیر و بانوان جوان, لیلی, لذت بردن از لحظات در کنار معشوق خود است. در صبح یک دختر زیبا رنگ پوست شور و نشاط در آغوش بالش با بهره گیری از رویاهای زیبا و یک مرد با لباس شمشیرزن یک کمی از نور دور شستشو خانواده و آماده انتشار نوک سینه خود را دوباره. به عنوان به زودی به عنوان یک مرد قوی با ورزشکار عضلانی ریچارد لمس سوراخ یک دختر باز مانند یک کتاب در بین پاهای خود را با ویولن شروع به بازی بازی غمگین در گوش و قلب او شروع به ضرب و شتم با یک رول درام در قفسه سینه خود را پر از خون و نوک سینه خود را شروع به بیداد و هیجان زده سوزش از درون. تصمیم به حرکت به مکش زیبا و فداکارانه از سیخ سربازان که به دست آمده به سختی سنگ در روح خود را. که سرباز به خاطر آن است که آلت تناسلی خود را دراز زن مکیده و خدمات در جریان است اما تعطیل نیست بنابراین ریچارد تا به حال بلافاصله خود را خم عاشق با سرطان و آن را پاره کردن. بود گاهی اوقات فراموش کرده است که او در بازداشتگاه که در آن دست خود را برگزار درز اما هنوز در رختخواب با یک زن جذاب که باید برگزار شود توسط دست در سکس با نوکر خانه کون, در طول مقاربت جنسی!