پدر بزرگ می خواهید به یاد داشته باشید جوانان خود را ملاقات کرد در یک کافه با یک دختر جوان و ساده و بی تکلف. او دختر یک آبجو و زمانی که او مست است او را به پارک مجاور. پس از به نظر می رسد در جایی که فرد عملا نمی پدربزرگ مستقیم خواستار جنسی از دختر. چون مست در مقادیر زیاد این زیبایی نمی تواند رد. او وحی مستقر جعبه بر روی چمن است که سبز و بلافاصله زانو زدن او دوخته ساک نرم. او می خواست به احساس او کلاه تا او به خواب رفت سکس خانه با یک دختر در یک جعبه-جعبه و آن را ایستاده در جایگاه نود و شش. بعد از این لعنتی شروع می شود که همراه با ناله با صدای بلند در سراسر جنگل.