افسار گسیخته پیر جان شنیده و دختر خوانده اش صحبت با دوست دختر خود را زمانی که آنها بحث شد, ماجراهای دوست دختر خود را. ناپدری من شروع به فشار او گفت که داستانهای سکسی خانه او بود که مادر خود را در مورد دختر که بسیار نیست, باکره, واژن, اگر او را در خواب با او. که سگ ماده تبدیل به حریص برای مرد, اعضای, به طوری که او برداشت غلاف چروکیده خود را پدر خوانده با کمال میل و رابطه جنسی. پس از جماع جدید رابطه آغاز خواهد شد بین ناپدری و زنان به این دلیل که مرد نمی تواند کنترل فرایند انزال و به پایان می رسد تا کنون به سوراخ جلو دختر جوان است.