افسران موزه با تالار گفتگوی جوانان ایرانی کایلی پرستش او کار به دلیل سکوت مرگبار در شب, صلح جهانی همراه با صلح و این فرصت را به خود را اختصاص به سرگرمی او را دوست دارد. این دختر را دوست دارد به رسم بنابراین او اغلب نشسته در مقابل یک نمایشگاه در یک صندلی تاشو که راحت یک تکه کاغذ و یک مداد و بی سر و صدا کپی بافت ، یک روز سحر و جادو وارد ساختمان تاریخی موزه به طور معجزه آسایی متحرک همه ساکنان نقاط مختلف اما سحر و جادو شروع به عمل می کنند تنها در وسط شب. در آن زمان هنرمندان-ورزش نشسته بود در مقابل فرمانده رومی است که لباس سوسو زننده در زیر اشعه نور نور و اسلحه خود بودند عضلانی و پنهان شمشیر و سپر است. کایلی متوجه عجیب و غریب لرزش در نوک پایان از نمایشگاه گل رز به رسم نزدیک و ناگهان دیدم چشم از زندگی در موم انسانی در هر ثانیه. علاوه بر این نفس به سرقت رفته در اوریون زنگ تفریح بین پاها ناگهان مرطوب به سکس در خانه سالمندان دلیل هیجان, من می خواهم به می دانم که اگر رومی ها آن را در خواب خوب و بزرگ شیرین است! در زیر کت قرمز که در خفا انجام دادن زمین های کشاورزی که محکم است که به زودی سقوط کرد و به دست کایلی محکم لب مکیده را به سوراخ مجبور در که دوباره ناله در رحم مادر با بازگشت نوازش از زبان.