زن و شوهر شیرین میا و مدت طولانی است که رقیب که نمی تواند آشتی, یکی ممکن است می گویند دشمن می دانستند که هیچ رحمت اما تا نفرت خود را رشد به شور و شوق است که تابشی درخشان به عنوان اگر در زیر اشعه خورشید خورشید است که منبع عشق خاص. آنها با نشستن در کنار یکدیگر و هیچ چیز نشان می دهد این تغییر اما قوی به ندرت نفسانی خودخواه و کمی همدردی با از دست دادن همکار مرد که ناگهان مناسب چهره خود را تغییر و روشن هاله روشن. دختر اغلب سکس با کارگر خانه گریه از تخریب در طول ساعات کار, حملات خشم و پرخاشگری اما در حال حاضر او در حال فریب محبت از جمله سنگهای همه از طبیعت و دنیای درونی خود برای جلوگیری از ترس و دچار وحشت در نزد ایان. بوسه گرانبها در پایان روز کاری به رقبای بازنشسته شد. در خانه دختر, خورشید, وارد, غروب, اما سقف خانه روشن شده توسط نور خورشید را به گرما و روح دوستداران ایران در اشعه خورشید. دست مردی که به آرامی استوار در میا خوب است, کف دست تضعیف تحت او و اتوبوس برای فضای زیر یک مرطوب پوبیس او لب مکیدن چوچوله. دهنی, اسیایی, عضو را به سوراخ ساخت چشم از جان و میا را قطع و سپس آنها رقبای اما عاشق, که, به عنوان اگر در یک کتاب قدیمی را عشق است.