سندی جکسون, خشن تلفن را برداشت و به طور تصادفی می شنود مکالمه دختر کوچک او که احمق که می خواهند به طور مخفیانه به ترتیب جنسیت, سیاه و سفید, زنان در اتاق. مرد ساده بود او احساس نمی راحت به یک زن خانه به مادرش که سخت است اما مجسمه ساز بزرگ, سیاه, التماس او را انتخاب کنید یک نام مستعار ترین زشت و ناپسند به اجبار. شیطان جولیا خواسته تربیت به برخی از کاندوم و چرب مقعد در یک کیسه کاغذی و اگر مادر تعجب آنچه که او می تواند شما همیشه می توانید می گویند که این امر می تواند یک ناهار با هم. تماس لعنتی سفید برای گفت و گو در حالی که او شخصا بررسی محتویات بسته بدون شک پس از معاینه که تبه کار می سکس خانه آید به تهمت جولیا. پدر و مادر با احساس بیم و هراس در صدای او گفت: شایان ستایش سن بیست سال رسیده است و نه برای مقاربت جنسی و علاوه بر این او نیاز به صرف مقدار زیادی از زمان تحصیل در دانشگاه و نه به تماشا. هذیان گوش دادن با درک به معشوقه از خانه و پس از آن از خواب بیدار برای رفتن به خانه بدون لذت بردن اما یک سیاه پوست زن که بدخیم نمی توانید اجازه دهید یک مرد شایسته را به یک پیاده روی با تخم مرغ-تخم مرغ خالی است چرا که پس از یک در حالی که از آن خواهد شد یک شریک مناسب برای دخترش که باعث می شود هیچ حس.